دلیل غمگین بودن همیشگی شما چیست؟
- بهدست: محمدرضا بهادری
- دستهبندی: مقالات
- Tags: غم, غمگینی قبل از کنکور, مقابله با غمگین بودن
مطلبی درباره غمگین بودن به نوشته نشر گیلنا
امروز با شما هستیم که درباره غمگین بودن، و نارضایتی از خودمون ! برای خیلی از ما پیش اومده که مدام در شرایط عصبانیت، بد خلقی و کلافگی قرار می گیریم.
من هم بعضی از صبح ها، وقتی از خواب بیدار می شم، حس می کنم هوا مه آلوده! غبار داره. نامطبوع و آزار دهنده است. صاف و روشن هم نیست! می تونم هزار حرف منفی دیگه هم از توضیف هوای امروز برای شما بگم! اما چه فایده داره؟ یا اصلا چه فرقی داره؟ اینها فقط احساسات من هستند. اون هم در لحظه ای که من اندوهگینم. غمگینم! بیشتر این احساسات اصلا واقعی نیستند. فقط حس من، در اون لحظه است. همون آسمان از نگاه یک فردی که خوشحال ِ ، یک آسمون آرام و زیبا توصیف می شه! دقت کنید؛ میگم توصیف می شه. یعنی آسمون شرایط پایدار داره الان که من دربارش صحبت می کنم. اما این حال و هوای من هست که شرایط ناپایدار داره! پس توضیف من ، ساخته ی ذهن من هست. غمگینی و ناراحتی، یه حس ناپایداره. که تاثیر می گذاره. روی توصیفات و دیدگاه من نسبت به شرایط!
برای من ، هوا بازتاب کامل معمای درونی من شده. چون به دنبال بهانه ای می گردم تا برای ناراحتی و غمگینی خودم ، علت پیدا کنم! اصلا این در ذات انسان هست که مدام فرافکنی کنه. یعنی علت رفتارهای خودش رو به عوامل، آدم های دیگه، شرایط نسبت بده. بدون اینکه حاضر باشه به صورت واقعی با اونها روبه رو بشه.
خیلی از روزهایی که این حال رو دارم، سعی می کنم یک عینک جدید به چشمام بزنم. اما نمی دونم چطور اون عینک رو پیدا کنم؟ می خوام که حالم خوب باشه. اما خودم هم نمی دونم چطور باید اینکارو انجام بدم. وقتی روشن نیستم، وقتی سر خورده ام، وقتی کلافه ام، با اعصاب خُرد سعی می کنم که با خودم ملایمت داشته باشم. یه کمی سعی می کنم ملایم رفتار کنم ، با خودِ خودم!
سعی می کنم به خودم یادآوری کنم قبلا هم این وضع رو تجربه کردم. قبلا هم حس می کردم دنیا به آخر رسیده، ولی نرسیده! یه روز دیگه هم اومده. قبلا هم به حال بلاتکلیفی رسیدم. قبلا هم خیلی کار عقب افتاده داشتم. قبلا هم از برنامه ریزی درسی و کاریم عقب افتادم ! پس این دفعه اخر و اول نیست.
این وضع عوض میشه. ساعت می گذره. من کمی حالم خوب میشه. مطمئنم!
این منم که باید ذهنم رو، اندیشه ام رو؛ زندگیم رو مدیریت کنم. پس اول از همه آرامش خودم رو به دست میارم. از هر جایی که حس می کنم، از دستش دادم، برمی گردم و در سکوت، پسش می گیرم.
به خودم میگم، باید صبور بود!
نمی ذارم یاس و ناامیدی وجودمو پُر کنه. چون می دونم خیلی دلش می خواد من رو از پا بندازه. من رو تسلیم کنه. اما این دفعه ی اول و آخرش نیست که شکست می خوره. پس از خودم می پرسم:
“چی حالت رو خوب می کنه؟”
شاید یک لیوان قهوه! شاید یک قدم زدن. شاید گوش دادن یک موزیک. شاید هم گپ زدن با یه دوست خوب! اون رو پیدا می کنم. انتخاب می کنم و به خودم تقدیم می کنم. بعد فکر می کنم برای چی آشفته شدم. برای چی غمگین شدم؟ برای چی حس یاس و ناامیدی دارم؟
خیلی از وقتها جواب درست پیدا نمی کنم. می فهمم اینها بهانه است. بهانه ! بهانه گیری های روحی که تحت فشار زیاد پیش میاد. اما راهکار خیلی خیلی ساده داره… خوش بین بودن!
خوش بین بودن یعنی خودم رو ، با تمام چیزی که هستم باور کنم. همین که هستم عالیه. هر کاری که درست به نظر میرسه رو به ترتیب و برنامه ریزی که دارم ؛ دوباره از نو ، شروع به انجام دادن ، باعث نظم میشه.نظم هم باعث آرامش! و در آرامش شما بالاترین قدرت های خودتون رو می تونید به دست بیارید.
قدم بزنید با خودِ واقعی تان
به یک پیاده روی برید . با خودِ خواقعی خودتان. یک خلوت با خودتون، فکر کردن و حرف زدن با نگرانی هاتون ، به شما کمک می کند تا به نقاط تاریک ذهن تون دست پیدا کنید. نیازی نیست حتما یه عصر زیبای پاییزی باشه. می تونه یک ظهر گرم هم باشه. نیازی نیست که حتما یک پارک خیلی زیبا باشه. می تونه یه خیابون کم رفت و آمد هم باشه. فقط کافیه راه بیفتین. دست از بهانه گیری بردارید.
اگر حس می کنید هنوز هم غمگین هستید، خوب باید برای حل ریشه های غمگین بودن تون، به سراغ یک مشاور روانشناسی برید. این موضوع برای همه در دسترس نیست. اما اگه حس می کنید حتما نیاز به یک مشاور دارید؛ این موضوع رو به طرح های بلندمدت و چند صدساله واگذار نکنید. سعی کنید در اولین فرصت برای روح خودتون؛ برای خوب شدن حال خودتون؛ حتما این کارو انجام بدید.
انتشارات گیلنا ناشر برتر کتب آموزشی کنکور
بدون دیدگاه